نیازنیاز، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

روزگار نیاز کوچولو

روز تولد

سلام امشب میخوام اتفاقات روز یا به عبارتی شب تولدت رو بنویسم . ساعت 5:30 بود که آماده باش دادی به مامانی .اون موقع ماشین نداشتیم و قرار بود آقاجون ( بابای مامانی ) ما رو به بیمارستان برسونه .                         خلاصه با آقاجون و مامان جون و دایی کوچیکه رفتیم بیمارستان میلاد . تا مامانی و تو برید تو بخش زایمان یه دو ساعتی طول کشید . بعدش تازه مامانی ( ایندفعه مامان بابایی ) هم رسیده بودبیمارستان . خلاصه تاز ظهر بابت دختر تحفه ما لشکر ی جمع شده بود تو بیمارستان  . این شد که خانمی تا میتونست کلاس گذاشت و چند بار همه ر...
31 ارديبهشت 1390

عروسی

سلامممممممممممممم کسی اینجا حواسش به من هست میخوام برقصم چقدر تو عروسیه عمو جلال آدم بزرگ اومده؟؟؟؟؟؟؟؟ اینا رو اون شب یعنی 15 تیر ماه 88 هی میگفتی البته به نظر مامان هدا از بس ورجه وورجه کردی!!!!!!  البته شبش تا 2 روز تکون نخوردی و مامانو کلی نگران کردی         ...
30 ارديبهشت 1390

اعتیاد

بله مامان جون اینم از اعتیاد من البته نه به مواد مخدر بلکه به هرچی لباس کوچولو تو دنیاس وهمینطور مغازه های نینی گولویی خوب اینم یه جورشه دیگه معلوم هم نیست کی میخوابونمم واسه ترک؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟       ...
28 ارديبهشت 1390

شاهزاده گلدیس

سلام خوشگلکم شاهزاده گلدیس این اسمو مامان شهین که مامان مامانه روت گذاشت از بس فیس و افاده داشتی   وقتی دنیا اومدی 3 کیلو و 220 گرم وزن داشتی و خیلی هم ........ بودی.ناراحت نشو مامانی الان خیلی خوشگل شدی.     ...
28 ارديبهشت 1390

عید با خانومی

بازم سلام مامانی اولین عید رو یادته؟ معلومه که نه......... از روز ششم رفتیم فان فین (الموت) ولی به مامانت که من باشم خیلی بد گذشت چون حالم اونجا بدتر شد ولی بالاخره گذشت طفلی بابا هم خیلی بهش خوش نگذشت این 9 ماه پر درد سر گذشت تا روز 14 مهرکه شما خانوم خانوما هشدار اومدن دادی و این دنیا رو رویت کردین بیمارستان میلاد مفتخر به پذیرایی شما شدن از ساعت 5:30 تا 22:23 یه عالمه آدم منتظر اومدنت بودن. ...
28 ارديبهشت 1390

یه نخود 3 ماهه

نیاز ما 3 ماهه بودی که رفتیم سونوگرافی و صدای قلبت رو شنیدم مامانی مگه کسی دنبالت میکرد؟ معلوم شد خواب آقا جون درست بوده یه دخمله ناز نازی بابا جواد هم باهامون اومده بود تازه خوشحالیش رو بروز داد. تنها کسی که خوشحال نشد خاله حسنا بود چون دوست داشت پسر باشی ولی همچنان حال مامان خوب نبود ...
28 ارديبهشت 1390

نیاز ما

سلام جیگر مامان میخوام همه چیزو از اول برات بگم تو کوچولوی ناز نازی ما حدود 1 ماهت بود که منو خاله حسنا از طریق بی بی چک کشفت کردیم ولی به بابا چیزی نگفتیم تا رفتیم آزمایشگاه و............. معلوم شد که واقعا هستی نفسم بابا خیلی بی احساس با این موضوع برخورد کرد      بابا س دیگه چه میشه کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ همه خوشحال شدن  جز اسمشو نبر حالا دیگه خانواده ما 3 نفری شد ولی گلاب به روت همش این جوری بودم.   ز ...
28 ارديبهشت 1390